ضدگل سرخی سر راهگلبرگ هایش را پر پر می کنمزیر پاهای تو بریزمیکی بر پیشانی بلندتتو که لطیف تر از این برگ های ترمن عاشق تر از آن بید خم شده روی آبشیرازهمان که قسم خوردمعشقم را بیابمجوی آب به تو رسیددیگر نوجوان نیستمباد شاخه ها را می جنباندتو آن سوی جویمن این سوی جویگلبرگی سرخ بر پیشانی بلندتآغوشت عطر کاج همیشه زندههمیشه جواننیامده قصد رفتن می کند«دنیا جای عشق بازی ما نیست رها»می رود که سایه باشد بر سر کبوترنان باشد بر سفره ی خالیضد باشد در جمع همرنگانمی رود که چون جوی مرا بکشد به دنبالمی رود تا عاشق ترم کندمن بید می شومخمیده بر جوی آبگلبرگ سرخی بر پیشانی یارمی دانمباز می گردداو این صحنه را دوست دارداو بید آب کاجاو سایه نان ضدرها رادسه شنبه 1402/1/15ساعت : 19:50 رویاهای رها...
ما را در سایت رویاهای رها دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 8royahaye-raha8 بازدید : 63 تاريخ : دوشنبه 4 ارديبهشت 1402 ساعت: 17:25